قفقاز، اسلام وبنياد گرايي
کمانگير کمانگير

اين سؤال موضوع اصلي بحث ها و گفتگوهاي شركت كنندگانِ سمينار " اسلام و چالشهاي اجتماعي در قفقاز شمالي" بود.

در مركز كارنگي شهر مسكو، در چهار چوب پروژة " دين، جامعه و امنيت" سميناري بنام " اسلام و چالشهاي اجتماعي در قفقاز شمالي" برگزار شد. در اين سمينار پروفيسور مركز علمي داغستاني آكادمي علوم روسيه، دكتر علوم تاريخ اِنوار كيسِرييف سخنراني كرد. نامبرده مولف مونوگراف " اسلام در داغستان" ميباشد. به نظر آقاي كيسرييف مذهبِ به اصطلاح " وهابي گري" امروز ديگر " در حال خارج شدن از صحنة سياسي ميباشد" اما هنوز بايد در بارة اين مقوله انديشيد.

تعدادي از حاضرين در بحث هاي اين موضوع شركت كردند از جمله: مدير مركز تحقيقات استراتژي " دين و سياست در جهان امروز" ماكسيم شِوچِنكو، اسلام شناس مشهور الكساندر ايگناتِنكو، عضو هيئت مديرة " نهاد حمايت از دمكراسي و توسعة اجتماعي " يكي از مولفين " ميراث اسلامي روسيه" شامل بِنو ، مدير پروژة " دائره المعارف زندگاني مذهبي امروز" سرگي فيلاتف، عضو شوراي علمي مركز كارنگي مسكو دكتر علوم تاريخ الكسي مالاشِنكو، مشاورِ نمايندة رياست جمهور در كشور پريولژييا سرگي گراديروفسكي و ديگران.

پروفيسور كيسرييف خاطر نشان كرد كه " ابتدا به نظر ميرسد كه قفقاز منطقة كوچكي است اما در اين منطقه تعداد زيادي جمهوريهاي ملي وجود دارد، در قفقاز روندهاي بسياري موجود است كه از جمله با اسلام در ارتباط اند. در دهة نود قرن بيست در قفقاز شمالي مهم ترين چالش سياسي – نهضت اسلامي به اصطلاح " وهابي گري" بود. ( پروفيسور كيسرييف خاطر نشان كرد كه اصطلاح " وهابيت" را وي درگيومه مينويسد زيرا اين واژه به هيچ وجه به پديدة تاريخي وهابيت كه در اواسط قرن 17 ميلادي در عربستان سعودي به وجود آمد و ريشه و مبداي مشخصي دارد، مربوط نيست).

سخنران، "وهابي گري" را يك پديده اجتماعي مطرح كرده پيشنهاد ميكند كه اين پديده بايد در دو نوع مقولة " فعاليت اسلامي" در قفقاز بررسي شود: نوع اول – فعاليت مرسوم روحانيت اسلامي: خادمان رسمي مساجد، ملا ها، كارمندان ادارات مذهبي و متخصصين "امور برگزاري مراسم" و همچنين افرادي كه خود را متدين و مسلمان مي شمارند ولي معمولاً "ناقل جهان بيني مذهبي" نيستند. در اسلام اين نوع محققين بطور مشروط "ملايي" ناميده ميشوند.

دومين نوع در اوايل دهة نود قرن گذشته بوجود آمد: اين گروه مسلمانهايي ميباشند كه آرمان آنها سياست غير عملي- تائيد همگاني نظم اسلام در جامعه است. معمولاَ آنها افراد مسلمان نسبتاَ با سوادي ميباشند كه سعي دارند اسلام را از هر گونه " آداب و خرافات بت پرستي" " پاك كنند ". احتمالاَ تقسيم افراد متدين به روحانيون و مسلمانهاي عادي غير روحاني نيز يكي از اهداف آنها ميباشد.

طبق نظرية گروه دوم يعني نوع "توتال (همگاني)" هر شخص موظف است مسلمان درستي باشد و دستورهاي شريعت را اجرا كند. شايد اين جريانهاي پيچيده نه تنها بين خود آنها بلكه بين حكومت سياسي و نخبگان اقتصادي نيز باعث بروز اختلافات شده است. بدون توجه به اختلاف نظرها، حكومت سياسي اولويت را به گروه "نوع اول" اسلامي ميدهد و سازمانهاي "معترضِ وهابي گرا" را به عنوان " گروه هاي تندرو" مطرح ميكند و از " عرصة قانوني جامعه بيرون ميراند".

پروفيسور كيسرييف به پديده اي كه در سال هاي اخير بوجود آمده است توجه كرده و آنرا به عنوان سازمانهاي جوانان اسلامي مطرح ميكند كه همچنين به طور علني اعلام داشته اند كه قبل از اينكه حكومت، دين را سركوب كند، اسلام را بايد پاك كرد. اين گروه ها كه مخفيانه سازماندهي ميشوند، بسيار خطرناك هستند. در زمينة مشكلات اجتماعي در " اسلام سنتي" نيز گرايشهاي معترضانه اي بوجود مي آيد. در مجموع تمام اين موارد، ضعف و بي عملي حكومت را در تمام سطوح حتي در سطح فدرال، عميق تر ميكند. آقاي پروفيسور كيسرييف خاطرنشان كرد كه اين امر ميتواند باعث نوسان شديد در تمام قفقاز شمالي شود.

به گفتة رئيس "ميراث اسلامي روسيه" شاميل بِنو حكومت فدرال در مورد موقعيت واقعي امور در قفقاز از جريان ها و گروه بندي هاي اسلامي اطلاعاتي ندارد. به نظر وي بايد در موضوعات ديني درمنطقه تحليلهاي ريشه اي انجام شود. وي اظهار ميدارد كه در قفقاز فقط اسلام مدرن ميتواند الترناتيف واقعي اسلامگرايي بنيادي باشد. و با توجه به اين مورد، ممنوع اعلام كردن سازمانهاي اسلامي جوانان و بستن مسجد ها يعني تنها جايي كه امروز آنها گرد هم جمع ميشوند، سياست كوته نگرانه اي است.

به عقيدة مدير مركز تحقيقات استراتژي " دين و سياست در دنياي امروز " ماكسيم شِوچِنكو نيز ممنوعيت اين سازمانها و علاوه بر آن ثبت حزبهاي سياسي با اصول مذهبي، جوانان متدين روسيه را از امكان عملكرد در ميدان مجاز محروم ميكند. و اين امر باعث ميشود كه " شبكة دستگاه هاي تقويتي در قفقاز بطور مستقل و خود سرانه توسعه يابد" به گفتة يكي از اعضاي شوراي علمي مركز كارنگي پروفسور الكسي مالاشِنكو، بايد به نهضت اسلامي جوانان در قفقاز به عنوان " پديدة نادر نا شفاف" توجه خاصي كرد. به ويژه در شرايطي كه هنوز از اسلام به عنوان ابزار مبارزة سياسي استفاده ميشود.

مدير انستيتوت دين و سياست الكساندر ايگناتنكو در اين سمينار مسئلة تاثير عوامل خارجي در توسعة وهابيگري در منطقه را مطرح كرد: " اين سوال مطرح ميشود كه آيا دوري محقق از امكان بررسي جامع مسائل ايدئولوژي تصوير واقعي جريان را تحريف نميكند؟ چرا؟ چرا جريان به اصطلاح وهابي ها را جريان "وهابيگرايي" مينامند. اين مندرآوردي ساده و بي اساس حكومت داران داغستان يا فدرال يا گروه هاي ويژة امنيتي يا هر بد خواه ديگر ملت داغستان نيست. آيا روند ها و وقايعي كه در داغستان گذشت و مي گذرد تحت تاثير هيچ عامل خارجي نبوده است؟ آيا تمام اين جريانات در داخل زائيده شد و در اسلام سنتي پرورش گرديد؟"

پروفيسور كيسرييف تاكيد ميكند كه در روند توسعة اسلام تندگرا عامل خارجي نقش تعيين كننده اي را ايفا نكرده است. " البته اينچنين عواملي وجود داشته، دارد وخواهد داشت. آنها عمدتاً از طرف تركيه پشتيباني ميشوند. تركيه از تمام شيوخ، به ويژه از كوميكها حمايت ميكند. ديگران را عربستان سعودي حمايت ميكند، همان عربستاني كه دين رسمي دولتي آن، وهابيت است. مطرح كردن اين مورد كه وهابيت امتناع از هر گونه نظام سياسي و هويت سياسي است، اشتباه مي باشد. وهابيت ميتواند به دين دولتي تبديل شود، به همان مقولة مقدس و همچنين همان ملا ها و روحانيون در طريقت اسلامي داغستان. در واقع عامل وهابيت به خودي خود اين مقوله را به حركت تند گرانة مذهبي تبديل نميكند. زماني كه تمام افكار بر روي اين مهم متمركز ميشود كه احتمالاً عامل اصلي از آن طرف مرزها سر چشمه ميگيرد، ما متوجه نيستيم كه چه اشتباه بزرگي ميكنيم.

اين جريانات در تمام مناطق آسياي مركزي و قفقاز پراكنده نبود. ولي گروه هاي مذكور هميشه وجود داشتند و هدف اصلي آنها بلعيدن جدايي گرايان اسلامي بود. . بدين وسيله امكان نظارتِ راحت ترِ فعاليت آنها مهيا ميشد. در واقع، اين امر عملاً اثبات شده است. حتي اشخاصي شناخته شده اند كه به اين كار مشغول بودنده اند ".

 

 

 


October 10th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی